از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قاضی می بایست دست کم سه صفت داشته باشد تا بتواند در امر قضا موفق باشد: 1. علم؛ 2. عدل؛ 3. قدرت
1. علم: خدا به عنوان قاضی در روز جزاء اخروی دارای این صفات است؛ زیرا خدا کسی است نسبت به همه چیز علم تمام دارد؛ چرا که او «وَ هوَ السَّمیع الْبَصیر» و چیزی از او نهان نیست و همان طوری که بر آشکار علم دارد و می بیند، سرّ و اخفی را نیز می داند:وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى.(طه، آیه 10) این علم خدا به هر چیزی تا جایی است که خیانت چشم ها با نهان در سینه ها را نیز می داند: یَعْلَم خَائنَةَ الْأَعْین وَ مَا تخفی الصّدور(غافر، آیه 19) خیانت یعنی شخص طوری نگاه کند که گویی دارد نگاه نمی کند.(میزان الحکمه، ریشهری، ج 7، ص 252) خدا در قرآن درباره قضاوت مبتنی بر علم خویش می فرماید: وَ اللَّه یَقْضی بالْحَقّ ... إنَّ اللَّهَ هوَ السَّمیع الْبَصیر؛ و خدا به حق قضاوت می کند؛ چرا که خدا شنوا و بینا است.(غافر، آیه 19)
2. عدل: از دیگر شروط قاضی آن است که عادل باشد؛ زیرا خدا می فرماید: وَ اللَّه یَقْضی بالْحَقّ؛ خدا به حق قضاوت می کند.(همان) شکی نیست که قضاوت به حق زمانی است که در چارچوب روشی به نام عدالت این عمل انجام شود؛ زیرا چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا؛ عدالت، هر چیز را به جاى خود مى نهد.(نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 437) هم چنین امیرمومنان امام علی(ع) نیز می فرماید: العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ ؛ عدل اساس است و قوام عالم هستی بدان است.(مطالب السؤول ، ص61) هم چنین آن حضرت می فرماید: العَدلُ أقوى أساسٍ؛ عدل قوی ترین اساس و شالوده است.( غرر الحکم، الآمدی، شماره 863.) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه هستی با چیزی به نام «حق» ساخته شده است(حجر، آیه 85)؛ یعنی اگر ساختمان ها با سنگ و چوب و گل یا آهن و سیمان و مانند آنها ساخته می شود، همه ساختمان هستی و ذرات آن با «حق» ساخته شده است؛ از همین رو، هیچ باطلی در آن راه نمی یابد(ص، آیه 27) که ظلم نیز از مصادیق همین باطل است. باید توجه داشت که منشاء و خاستگاه این حق که اساس هستی است، همان حق تعالی است؛ زیرا اگر در ملکوت آفاقی و انفسی هستی توجه شود، حق تعالی در آن روشن است.(فصلت، آیه 53) پس می بایست گفت که عدل به عنوان جلوه ای از همان حق مطلق که شالوده و اساس هستی است، اقوی اساس است که هستی بدان سامان یافته است. به سخن دیگر، عدالتی که اساس هستی قرار گرفته تجلی همان حق مطلق و حق تعالی است. از این روست که خدا حق را به عنوان معیار عدالت معرفی می کند و می فرماید: أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ؛ امتی که به حق هدایت شده و بر اساس حق عدالت می ورزند.(اعراف ، آیه 159)
3. قوت و قدرت: اما درباره این که قاضی می بایست قدرت داشته باشد تا بتواند اجرای احکام قضایی داشته باشد، این است که خدا می فرماید: وَ اللَّه یَقْضی بالْحَقّ ... فَأَخَذَهم اللَّه إنَّه قَوی شَدید الْعقَاب؛ خدا به حق قضاوت می کند... پس آنان را خدا می گیرد و مجازات می کند؛ زیرا به راستی که او قوی و شدید در عقوبت و کیفر است.(غافر، آیات 19 و 22) امیرمومنان امام علی(ع) با توجه به این ویژگی ها در خدا می فرماید: حضرت امیر که فرمود: «اتَّقوا مَعَاصیَ اللَّه فی الْخَلَوَات فَإنَّ الشَّاهدَ هوَ الْحَاکم؛ از معصیت خدا در خلوت ها تقوا پیشه کنید ؛ چرا که شاهد همان حاکم است.»(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 19، ص 236)